چاپ یازدهم کتاب «مقدمهای بر اکولوژی رفتار» منتشر شد
کربز و دیویس دو کتاب با عنوان اکولوژی رفتار دارند که یکی از آنها کتاب حاضر است و دیگری کتاب مجموعه مقاله ای با زیرعنوان Evolutionary Approach که توسط این دو جمع آوری و ویرایش شدهاست، هردوی آنها از اساتید برجسته در زمینه اکولوژی رفتارند و هر دو کتابشان کتابهای مرجع این رشته محسوب میشود، بخصوص کتاب اکولوژی رفتارشان کتاب بسیار معتبری است و در همه جای دنیای به عنوان کتاب درسی در این رشته استفاده میشود. من از کتاب اکولوژی رفتار با رویکرد تکاملی مقالهای نوشته خانم مونیک بورگرهوف مولدر که مردمشناس آمریکایی با رویکرد تکاملی است را به این کتاب علاوه کردم که بحثی هم از اکولوژی رفتار انسان در آن آمده باشد. پروفسور بورگرهوف استاد دانشگاه کالیفرنیا و مردمشناس مشهوری است که روی قبایل ابتدایی بخصوص در آفریقا بسیار کار کردهاست.
متاسفانه در میان متخصصین علوماجتماعی پیشرفت رویکرد تکاملی از همه عرصههای علوم انسانی کندتر بوده، علومی چون اقتصاد و روانشناسی و حتی فلسفه از این حوزه استفاده می کنند ولی جامعهشناسی خیلی کند و پاکشان پشت سر اینها آمده و من برای اینکه این بحث بیشتر باز شود و مصادیقی از کاربرد این عرصه علمی در مورد انسان عنوان شده باشد این فصل را علاوه کردم.
بورگرهوف یکی از محتاطترین اکولوژیستهای رفتار انسانی است و چون خیلی با احتیاط درباره مسائل انسان صحبت میکند من فکر کردم مناسبترین مورد است، بگذریم از اینکه مورد تایید نویسندگان کتاب هم هست و من فکر کردم با آوردن این فصل زیاد در کتاب کریز و دیویس مداخله نکرده ام.
این کتاب با اضافه شدن این فصل، علاوه بر زیست شناسان و اکولوژیست ها، برای جامعه شناسان، مردم شناسان، دانشجویان تاریخ و روان شناسان قابل استفاده خواهد بود، چون چشم آنها را به انسان به شیوه جدید باز می کند. مقدمه کتاب هم بیشتر خطاب به آنهاست که میخواهند مصادیق انسانی داشته باشند تا مطمئن شوند که این شاخه به قلمرو آنها هم مربوط میشود.
جامعهشناسان، انسان را موجودی محصول فرهنگ میدانند و معتقدند ژنتیک در مورد او نقشی بازی نمیکند و گذشته تکاملی او در شرایط امروزی جایگاهی ندارد، در حالی که مصادیقی را که خانم بورگرهوف و دیگران میآورند همگی گویای این است که ما اولا موجودی هستیم که تا اندازه زیادی ژنتیکمان در امورمان مداخله دارد و ثانیا شیوههای تصمیمگیری و حل و فصل ما به مقدار زیاد شبیه به همان چیزی است که در سایر جانوران میبینیم مثلا وقتی که ایشان سیستم ارث را تجزیه تحلیل میکند نشان میدهد که ثروت به همانجایی میرود که ژن میرود یعنی در جوامعی که قطعیت پدری بالاست، پدر ثروت خودش را به فرزندانش میدهد اما در جوامعی که به هر دلیلی قطعیت پدری پایین باشد این ثروت به خواهرزاده ها میرسد، چرا که مطمئن است سهم خواهرزادهها مال خودش است.
درباره انتقاداتی که بر اکولوژیستهای رفتار درباره ضعف روش شناختی آنها میشود باید گفت از زمانی که بورگرهوف مولدر این مقاله را نوشته، پیشرفتهای زیادی در این زمینه صورت گرفته، مثلا نمونه هایی که کارت رایت در کتاب تکامل و رفتار انسان آورده که در عرصه روانشناسی تکاملی کار شده به خوبی نشان می دهد که علت رفتارهای ما در بسیاری از موارد برای خود ما هم مشخص نیست ما فقط بر اساس بیزاریها و تمایلاتمان آنچه را انجام می دهیم که ژنهامان دیکته می کنند.
مثلا در مورد انتخاب جفت دیده شده که آنکسی مطلوب زن هست که به طریقی مانع از ازدواجهای خویشاوندی بشود. مطالعهای در مورد بوی مورد علاقه زنها انجام شده که در کتاب کارت رایت به آن اشاره میشود، زیرپیراهن چند مرد را به زنها میدهند تا از روی بوی آنها بگویند کدامیک را به عنوان شریک جنسی خود انتخاب خواهند کرد. وقتی نتایج پاسخ زنان آنالیز شد دیده شد که آنها به کسانی علاقه نشان دادند که سیستم هیستوکمپتیبیلیتی شان یعنی آن کامپلکسی که مربوط به قرابت بافتی شان میشود یعنی اگر ما از کسی بافت می خواهیم برداریم و به بدن کس دیگری بزنیم این بافت ها باید با هم خوانایی داشته باشند، دیده شده که زن ها بویی را انتخاب می کنند که متعلق به آن مردانی است که سیستم هیستوکمپتیبیلیتی شان نقطه مقابل خودشان است یعنی آن ژنی را برمیگزینند که زن خودشان نباشد یا به ژن خودشان نزدیک نباشد. این یعنی میشود ازمایشاتی را طراحی کرد که نشان بدهد ما بخشی از تصمصم گیریهایمان در بسیاری ازمسائل از جمله در مورد ارث، توزیع منابع، انتخاب جفت، شیوه پرورش فرزندانمان و ? بدون اینکه آگاهانه اطلاع داشته باشیم در همان مسیری می رود که تکامل گذشته ما به آن حکم کرده است.
فشارهای اجتماعی هم به علت تکامل ریست شناختی به شکل امروزی درآمده اند و در واقع فشار و الزام اجتماعی برای جانوران دیگر هم وجود دارد و مختص ما نیست، یک جانور وقتی از محیط جنگلی به محیط باز میآید فشار اجتماعی جدیدی بر او وارد می آید صیاد بهتر او را میگیرد.، پیداکردن منابع تغییر میکند و تعامل بین اعضای گروه متفاوت می شود و بهتر می شود و بر اساس این تغییرات که می شود گفت کوتاه مدت و اکولوژیکی-فرهنگی اند رفتار حیوان هم تغییر می کند در همه خصوصیاتش یعنی در اندازه گله، شیوه معیشت و سازماندهی اجتماعیشان تاثیر می گذارد. فشارهای اجتماعی تنها روی انسان تاثیر نمی گذارد و ما از آنجایی که انسان را همواره تافته جدا بافته دیده ایم بسیاری از ویژگیهایش را منحصر به انسان می دانیم ولی وقتی چشممان را به موجودات دیگر باز کنیم، خواهیم دید آنها هم از همین قواعد پیروی میکنند یعنی اگرچه که محیط تکاملی گذشته شان که ژنهای انها را شکل داده است به مقدار زیادی رفتارهای آنها را سازمان دهی و جهت دار می کند. اما شرایط امروزی شان هم روی این عوامل تاثیرگذار است و می تواند دستورات ژنتیکی را تعدیل بکند یا تغییر بدهد در واقع ما در مورد انسان هم نمی گوییم که ژنتیک هر سازی را بزند انسان می رقصد بلکه می گوییم انسان موجودی نیست که ژنتیکش روی فعالیتهای امروزیش تاثیر نداشته باشد ما می گوییم آن تاثیرها او را به سمت بعضی گزینه ها جانبدار می کنند و بعضی گزینه ها را برای انسان محتمل تر می کنند نه اینکه برای او مقدر می کنند که او جز این کار دیگری نمی تواند بکند. در مورد سایر جانوران هم تا جایی که ما می دانیم همینطور است.
آخرین اخبار
- افزایش ۱۰۰ درصدی چاپ کتاب توسط انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد در سال گذشته
- مسابقه فرهنگی «برای کتاب» برگزار شد
- فراخوان سی امین جشنواره ملی کتاب سال دانشجویی اعلام شد
- سه کتاب انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد تجدید چاپ شدند
- کتاب جدید انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد منتشر شد: به کودکانمان چه هدیه بدهیم؟
- کتابِ «بازی» منتشر شد.
- تجدید چاپ پنج کتاب انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد